بی عصمت آنکه از فسق و گناه پرهیز نکند، بی عفت، بی ناموس ادامه... آنکه از فسق و گناه پرهیز نکند، بی عفت، بی ناموس تصویر بی عصمت فرهنگ فارسی عمید
بی عصمت (عِ مَ) مرکّب از: بی + عصمت، ناپاک. زشتکار. آلوده به گناه. رجوع به عصمت و ترکیبات آن شود ادامه... مُرَکَّب اَز: بی + عصمت، ناپاک. زشتکار. آلوده به گناه. رجوع به عصمت و ترکیبات آن شود لغت نامه دهخدا
بی عصمت بی ناموس، بی عفت، غر، فاحشه، ناپاک، هرجاییمتضاد: عفیف، عفیفه ادامه... بی ناموس، بی عفت، غر، فاحشه، ناپاک، هرجاییمتضاد: عفیف، عفیفه فرهنگ واژه مترادف متضاد